رایانرایان، تا این لحظه: 11 سال و 26 روز سن داره

رایان نفس مامان و باباش

اولین ولنتاین

رایان مامان امروز روز ولنتاین بود روز عشاق, عشق مامان . همه امروز واسه عشقاشون گل،شکلات و بعضی هام کادو میخرن.بابا هم زحمت کشیده بود مثل هر سال واسه مامان شکلات و چیزای دیگه خریده بود دستش درد نکنه.کلی مامان رو خوشحال کرد قربون جفتتون برم عشقهای دلم و خونه من .همه گرمی زندگی من از وجود شما دوتاست. راستی عزیزکم امروز یاد گرفتی که از تخت ما بیایی بالا.بابا پستونکت رو گداشت رو تخت تو هم به هوای اون اومدی بالا.قربونت برم که هر روز با یه کار جدید ذوق زدمون میکنی.       ...
25 بهمن 1392

10 ماهگی گل من و باباش

رایانم نفس من و بابات، باورم نمیشه 10 ماهه که عطر وجودت تو لحظه لحظه زندگیمون جاریه. پارسال این موقع واقعا فکرشو نمیکردیم فقط یکسال بعد انقدر زندگیمون با حضورت تغییر کنه.فکرشو نمیکردیم میشه تا این حد عاشق باشیم و خودمونو یادمون بره. نه اصلااااااا فکرشو نمیکردیم... 10 ماهگیت مبارک عشقم همه کسم. رایان مامان اینفدر کارهای شیرین شیرین میکنی که نمیدونم از کدومش بنویسم.الان دیگه راحت دستت رو میگیری به همه چی و بلند میشی بعدشم خیلی راحت و بدو بدو راه میری.به همه جا هم سرک میکشی .به ایینه که میرسی ذوق میکنی و میخواهی خودت رو بخوری تو ایینه.به هر چیز دیگه ای که میرسی از رو میز پرتش میکنی رو زمین .خرابکاری هم...
14 بهمن 1392
1